گره در ابرو زدن
لغتنامه دهخدا
گره در ابرو زدن . [ گ ِ رِه ْ دَ اَ زَ دَ ] (مص مرکب ) چین برابرو آوردن . خشمگین شدن . ترشرو گردیدن :
یک گره گر ز زلف وا گردد
صد گره میزنی تو در ابرو.
رجوع به گره بر ابرو زدن شود.
یک گره گر ز زلف وا گردد
صد گره میزنی تو در ابرو.
ملاتشبیهی (از آنندراج ).
رجوع به گره بر ابرو زدن شود.