گروگان خواستن
لغتنامه دهخدا
گروگان خواستن . [ گ ِ رَ / رُو خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) چیزی را به رهن طلبیدن . تقاضای رهن کردن . کسی را طلبیدن تا به گرو نزد خود نگاه دارند :
گروگان همی خواهد از شهریار
چو خواهی که برگردد از کارزار.
گروگان همی خواهد از شهریار
چو خواهی که برگردد از کارزار.
فردوسی .