ترجمه مقاله

گرو ستدن

لغت‌نامه دهخدا

گرو ستدن . [ گ ِ رَ / رُو س ِ ت َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را بگرو پذیرفتن . چیزی را به رهن قبول کردن . کالائی یا چیزی دیگر را در مقابل وام به وثیقه گرفتن :
گرو بستان نه پایندان و سوگند
که پایندان نباشد همچو پابند.

سعدی (صاحبیه ).


گر شوند آگه از اندیشه ٔ ما مغبچگان
بعد از این خرقه ٔ صوفی به گرو نستانند.

حافظ.


ترجمه مقاله