ترجمه مقاله

گرگن

لغت‌نامه دهخدا

گرگن . [ گ َ گ ِ ] (ص مرکب ) مخفف گرگین . شخصی را گویند که صاحب گر باشد، یعنی علت جرب داشته باشد چه گن به معنی صاحب هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). اَجرَب . (لغت نامه ٔ حریری ). جرباء. (بحر الجواهر) :
گر نخواهی رنج گر از گرگنان پرهیز کن
جهل گر است ای پسر پرهیز کن زین زشتگر.

ناصرخسرو.


رجوع به گرگین شود.
ترجمه مقاله