گرگ بند کردن
لغتنامه دهخدا
گرگ بند کردن . [ گ ُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از زبون و خفیف و اسیر کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ). از ترس از جای خود نجنبیدن . (فرهنگ نظام ) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) :
از این گربه گون خاک تا چند چند
بشیری توان کردنش گرگ بند.
از این گربه گون خاک تا چند چند
بشیری توان کردنش گرگ بند.
نظامی .