گریخته خواب
لغتنامه دهخدا
گریخته خواب . [ گ ُ ت َ / ت ِ خوا / خا ] (ص مرکب ) چشمی که خواب نتواند کرد. (آنندراج ). بی خواب شده . بخواب نرونده :
به دل طپیدن شب زنده دار مرده فراق
به چشم اشک پراکنده و گریخته خواب .
به دل طپیدن شب زنده دار مرده فراق
به چشم اشک پراکنده و گریخته خواب .
زلالی (از آنندراج ).