ترجمه مقاله

گریه آلود

لغت‌نامه دهخدا

گریه آلود. [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) داغدار شده از گریه و اشک . (ناظم الاطباء) :
تماشای گل و شبنم گوارا باد بر بلبل
که بوی گل نمی ارزد به روی گریه آلودش .

صائب (از آنندراج ).


این زمان افسرده ام صائب و گرنه بیش از این
میچکد آتش ز چشم گریه آلودم چو شمع.

صائب (از آنندراج ).


ترجمه مقاله