ترجمه مقاله

گز

لغت‌نامه دهخدا

گز. [ گ َ ] (اِ) از جمله ٔ حلویات است :
گز را ز جمله ٔ حلویات از چه رو
چشم تمام مجلسیان برشکست اوست .

میرزا اشتها.


ترجمه مقاله