گزایان
لغتنامه دهخدا
گزایان . [ گ َ ] (نف ) (از: گزای (گزاییدن ) + ان ، پسوند فاعلی ). گزندرساننده وگزند و آزارکنان هم آمده است . (برهان ) :
حقا که شکر زهرشود تلخ و گزایان
گر نام خلافش بنگاری بشکر بر.
حقا که شکر زهرشود تلخ و گزایان
گر نام خلافش بنگاری بشکر بر.
عنصری (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).