ترجمه مقاله

گزمل

لغت‌نامه دهخدا

گزمل . [ گ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساردل بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 38 هزارگزی جنوب باختری دیواندره و 4 تا 6 هزارگزی باختر گاو آهن تو. هوای آن سرد و دارای 200 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ قزل اوزن و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، توتون ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . در دو محل به فاصله ٔ 2 هزارگزی گزمل بالا و پایین نامیده میشود. سکنه ٔ گزمل بالا 110 تن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
ترجمه مقاله