ترجمه مقاله

گزند خوردن

لغت‌نامه دهخدا

گزند خوردن . [ گ َ زَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) گزندرسیده شدن . (آنندراج ). صدمه دیدن . آسیب دیدن :
به زیر شاخ گل افعی گزیده بلبل را
نواگران نخورده گزند را چه خبر.

نظیری نیشابوری (از آنندراج ).


و رجوع به گزند شود.
ترجمه مقاله