گزیدن چشم
لغتنامه دهخدا
گزیدن چشم . [ گ َ دَ ن ِ چ َ ] (مص مرکب ) چشم زخم رسانیدن . (آنندراج ). چشم زخم خوردن :
چنانکه نیل بود مانع پریدن چشم
بخط رخ تو امان یافت از گزیدن چشم .
چنانکه نیل بود مانع پریدن چشم
بخط رخ تو امان یافت از گزیدن چشم .
صائب (از آنندراج ).