گستی
لغتنامه دهخدا
گستی . [ گ َ ] (حامص ) درشتی و زبونی . (برهان ) (ناظم الاطباء). || بدی و نازیبایی . (برهان ) . و یا مرخم گستاخی . (آنندراج ) . زشتی :
ترا جائی است بس عالی و نورانی
چو بیرون رفتی از جایی بدین گستی .
ترا جائی است بس عالی و نورانی
چو بیرون رفتی از جایی بدین گستی .
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 473).