ترجمه مقاله

گشاده گفتن

لغت‌نامه دهخدا

گشاده گفتن . [ گ ُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بی پرده گفتن : گشاده تر گفتم که : من زهره ندارم این فصول بر این وجه ادا کنم صواب آن است که بنویسم . (تاریخ بیهقی ). || مفصل گفتن ، در مقابل مجمل گفتن : تا آنگاه که دیدار باشد که در این معانی سخن گشاده تر گفته آید. (تاریخ بیهقی ). و با رسول ابوالقاسم مشافهه است که اندر مشافهه سخن گشاده تر بگفته آمده است . (تاریخ بیهقی ).
ترجمه مقاله