گشتاسبیلغتنامه دهخداگشتاسبی . [ گ ُ س ِ ] (ص نسبی ) منسوب به گشتاسب : همه کار او را به اندام کردپسش خان گشتاسبی نام کرد.دقیقی (از مزدیسناتألیف محمد معین ص 358).