ترجمه مقاله

گشت

لغت‌نامه دهخدا

گشت . [ گ َ ] (مص مرخم ، اِمص ) حک کردن و محو ساختن . (برهان ) (جهانگیری )(فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
تا او ز نقش چهره ٔ خود پرده برگرفت
ما نقش دیگران ز ورق میکنیم گشت .

اوحدی مراغه ای (از آنندراج ).


بسی گناه کبیر و صغیر کردم گشت
که نز کبیر خطر بود و نزصغیر مرا .

سوزنی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله