ترجمه مقاله

گشسب

لغت‌نامه دهخدا

گشسب . [ گ ُ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از نجبای ایران که پدربزرگ بهرام چوبین باشد. (ولف ) :
چو استاد پیروز بر میمنه
گشسب جهانجوی پیش بنه .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2340).


ز بهرام بهرام پور گشسب
سواری سرافراز پیچیده اسب .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2589).


ترجمه مقاله