ترجمه مقاله

گشنسب

لغت‌نامه دهخدا

گشنسب . [ گ ُ ن َ ] (اِ) گشنسب و گشسب در جزو نام بسیاری از ایرانیان باستان آمده از آنجمله در افسانه های ملی «بانوگشسب » نام دختر رستم پور زال بشمار رفته ، آئین گشسب نام یکی از بزرگان ایرانی دربار هرمز و بقول طبری آذین گشسب سردار هرمز بود که به جنگ بهرام چوبینه رفت . مزداگشسب نام سردار دیگر هرمز بود . گوگشنسب از مفسرین اوستا در زمان ساسانیان بوده است . رجوع به مزدیسنا تألیف محمد معین ص 199، 201، 215 و مجمل التواریخ و القصص ص 386 و آذرگشسب و بانوگشسب و گوگشنسب شود.
ترجمه مقاله