ترجمه مقاله

گلابگر

لغت‌نامه دهخدا

گلابگر. [ گ ُ گ َ ] (ص مرکب ) گلاب گیرنده . گلاب کش :
گل گفت به از لقای من رویی نیست
چندین ستم گلابگر باری چیست
بلبل به زبان حال با او گفتا
یک روز که خندید که سالی نگریست .

خیام .


و رجوع به گلابگیر شود.
ترجمه مقاله