ترجمه مقاله

گلفام

لغت‌نامه دهخدا

گلفام . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گلرنگ . (آنندراج ). به رنگ گل . گلگون . (ناظم الاطباء) :
بر یا خواب چو زاهد نبود بیداری
چند جامی بکش از باده ٔ گلفام بخسب .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 700).


مرا همچنین چهره گلفام بود
بلورینم از خوبی اندام بود.

سعدی (بوستان ).


تمام فهم نکردم که ارغوان و گل است
در آستینش یا دست و ساعد گلفام .

سعدی (طیبات ).


ترجمه مقاله