گلفشان کردن
لغتنامه دهخدا
گلفشان کردن . [ گ ُ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گل پاشان کردن . گل پراکندن . گل ریختن :
خوش باشد در بساره ها می خوردن
وز بام بساره ها گلفشان کردن .
رجوع به گل افشان کردن شود.
خوش باشد در بساره ها می خوردن
وز بام بساره ها گلفشان کردن .
(از فرهنگ اسدی ).
رجوع به گل افشان کردن شود.