گمانی داشتن
لغتنامه دهخدا
گمانی داشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گمان داشتن . تصور داشتن .
- گمانی بد داشتن ؛ تصور بدداشتن . خیال بد داشتن :
به نیکی در مبادم زندگانی
اگر من بر تو بد دارم گمانی .
- گمانی بد داشتن ؛ تصور بدداشتن . خیال بد داشتن :
به نیکی در مبادم زندگانی
اگر من بر تو بد دارم گمانی .
(ویس و رامین ).