ترجمه مقاله

گنبد خضرا

لغت‌نامه دهخدا

گنبد خضرا. [ گُم ْ ب َ دِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی گنبد حراقه رنگ است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) :
صدهزاران آفرین بادا بر آن کس کو بفضل
بر فراز مرکز این گنبد خضرا شود.

ناصرخسرو.


چون آب جدا شد ز خاک تیره
بر گنبد خضرا شود ز غبرا.

ناصرخسرو.


عقل گِرد آن نگردد کو به جهل اندر جهان
فعل را نسبت بسوی گنبد خضرا کند.

ناصرخسرو.


چنان کند چو خضر ملک شاه را از جود
که صد ستاره بتابد ز گنبد خضراش .

سنایی .


از پی حرمت کعبه چه عجب گر پس از این
بانک دق الکوس از گنبد خضرا شنوند.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 201).


و رجوع به گنبد حراقه رنگ شود.
ترجمه مقاله