ترجمه مقاله

گنه دار

لغت‌نامه دهخدا

گنه دار. [ گ َ ن َ ] (اِخ )دهی است از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 48 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 39500 گزی باختر شوسه ٔ مهاباد به سردشت واقع است . هوای آن معتدل سالم و سکنه ٔ آن 89 تن است . آب آن از رودخانه ٔ بادین آباد تأمین میشود. محصول آن غلات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله