گوارنده شدنلغتنامه دهخداگوارنده شدن . [ گ ُ رَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گوارا گردیدن . گوارنده گردیدن . انهضام . (تاج المصادر بیهقی ). مرائت . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). هناء. تهنؤ. (منتهی الارب ).