ترجمه مقاله

گوهرفروشی

لغت‌نامه دهخدا

گوهرفروشی . [ گ َ / گُو هََ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل گوهرفروش . عمل جوهری . جوهرفروشی :
کنون لعل و گوهرفروشی کند
خردکی در این ره خموشی کند.

نظامی .


من آن گوهر آورده از ناف سنگ
به گوهرفروشی ترازو به چنگ .

نظامی .


ترجمه مقاله