ترجمه مقاله

گوگال

لغت‌نامه دهخدا

گوگال . (اِ) به معنی گوگار است که سرگین گردانک باشد و عربان خنفساء گویندش . (برهان ). کرمی است سرگین را گلوله گرداند. (رشیدی ). نام جانوری است که سرگین را گلوله کرده بگرداند و آن را خبزدوک نیز گویند. (جهانگیری ). به معنی جعل است که آن را خنفساء نیز گویند (انجمن آرا). به معنی جعل است که آن را خنفسه نیز گویند. (آنندراج ). حَنَن . دُعَک . (منتهی الارب ). رجوع به گوگردانک شود.
ترجمه مقاله