ترجمه مقاله

گید

لغت‌نامه دهخدا

گید. (اِ) مرغ گوشت ربا را گویندکه غلیواج است و او شش ماه نر و شش ماه ماده می باشدو بعضی گویند یک سال نر و یک سال ماده است . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). غلیواز. (الفاظ الادویه ). غلیواژ. کلیواژ. زغن . خاد. (فرهنگ جهانگیری ). مؤلف فرهنگ نظام در معنی این کلمه گوید: ظاهراً همان جانور است که مشابه بود به غلیواج و آن نوع علی حده است و به هندی نر آن را گیده گویند به دال مخلوط التلفظ به هاء. || کنایه از کسی که رجولیت و غیرت و حمیت نداشته باشد. مشهور است که شخصی را شخصی پرسید که راست است که غلیواج شش ماه نر و شش ماه ماده می باشد جواب داد که از کسی باید پرسید که یک سال غلیواج بوده . و بنا برآن است که کسی را که رجولیت و غیرت و حمیت نباشد به گید نسبت کنند و گیدی گویند. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). بی رگ . و رجوع به گیدی شود.
ترجمه مقاله