ترجمه مقاله

گیلاس

لغت‌نامه دهخدا

گیلاس . (اِ) میوه ای است کوچک به قدر فندق که شیرین و از جنس آلوبالو است اما کم رنگ تر از آن و اول میوه ای است که در ایران بعد از توت در بهار به دست می آید. (از فرهنگ نظام ). این میوه گوشت دار و هسته ای و دارای ریشه های سطحی است و در خاکهای بارخیز رستی و آهکی خوب میروید. در خاکهای شنی چندان رشد نمی کند. و بلندی درخت گیلاس از پنج تا هفت متر میرسد. چوب آن سخت و سنگین است و به مصرف بسیاری از کارها میرسد. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 241) : و در این چهار باغها میوه های الوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه که اندر بهشت باشد. (تاریخ بخارای نرشخی ).
- گیلاس وحشی ؛ نوعی از گیلاس خودرو است بیشتر در جنگلهای شمال ایران میروید،روستاییان از پوست آن کیف و صندوق می سازند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 242) (درختهای جنگلی ایران ثابتی ص 37).
ترجمه مقاله