ترجمه مقاله

یأفوخ

لغت‌نامه دهخدا

یأفوخ . [ ی َءْ ] (ع اِ) یافوخ . محل التقای استخوان مقدم سر به استخوان مؤخر سر و تشتک و جاندانه و یافوخ نگویند مگر وقتی که صلب و سخت باشد. (ناظم الاطباء). جایی از سر کودک که می جنبد. (از اقرب الموارد). نرمه ٔ سر که در حالت شیرخوارگی متحرک باشد به هندی تالو نامند.(غیاث ). بلندی پیش سر. افراز پیش سر. تارک سر. (از یادداشتهای مؤلف ). ج ، یوافیخ . (اقرب الموارد). ج ، یوافیخ ، یآفیخ . (ناظم الاطباء). و رجوع به یافوخ شود.
ترجمه مقاله