ترجمه مقاله

یحیی

لغت‌نامه دهخدا

یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین بن امام مؤید باللّه محمدبن قاسم بن محمد شهاری فقیه زیدی ، پزشک و از والیان بود و به منصب والیگری صنعا رسید. بزرگان صحابه را آشکارا سرزنش و از «مجموع زیدبن علی » چند باب حذف کردو نسخه های ناقص را در میان مردم نشر داد. شوکانی این عمل او را خیانتی بزرگ وصف کرده است . او در عهد مهدی (احمدبن حسن ) والی ریم و عفار و ذمار شد. یحیی به سال 1044 به دنیا آمد و به سال 1090 هَ . ق . در شهرشهارة درگذشت . منظومه ای در عقیده ٔ المتوکل اسماعیل دارد و رساله ای در توثیق ابی خالد واسطی ، راوی مجموع زید نوشت . و نیز کتاب «عقیلة الدمن المختصر من انباءالزمن فی تاریخ الیمن » از اوست . (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله