ترجمه مقاله

یخاب

لغت‌نامه دهخدا

یخاب . [ ی َ ] (اِ مرکب ) یخاو. (ناظم الاطباء). یخ آب . آب که از ذوب یخ حاصل شود.آب یخ . (یادداشت مؤلف ). || آب که در آن یخ نهاده اند سرد شدن را. آبی که در آن یخ ریخته باشند. (یادداشت مؤلف ). || آبی که به زمستان به زمین دهند و گویند آن حشرات موذیه را براندازد. آب که باغ و مزرعه را دهند گاهی که زمین یخ بسته است کشتن حشرات موذیه و تحت الارضی را. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله