ترجمه مقاله

یخ لخشک

لغت‌نامه دهخدا

یخ لخشک . [ ی َ ل َش َ ] (اِ مرکب ) یخی که بر روی آن می لغزند و لغزش می خورند. (ناظم الاطباء). || لغزش که اطفال دریخ بستن کنند و این بازی اطفال است . (آنندراج ). یخ بازی . سرسره بازی . بازی لیز خوردن روی یخ :
باز از وصف ملحدی بیشک
می رود خامه ام به یخ لخشک .

اشرف (از آنندراج ).


ترجمه مقاله