ترجمه مقاله

یدی

لغت‌نامه دهخدا

یدی . [ ی َدْی ْ ] (ع مص ) نیکویی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). احسان کردن . (ناظم الاطباء). || سبقت کردن . (منتهی الارب ). || زدن دست کسی را. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). یدی فلاناً من یده ؛ رفت دست وی و خشک شد و این نفرین باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله