ترجمه مقاله

یرعوب

لغت‌نامه دهخدا

یرعوب . [ ی َ ] (ع اِ) پادشاه بوزینگان . (از عجائب المخلوقات قزوینی ). مانند یعسوب که پادشاه نحل است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به المسالک و الممالک اصطخری ص 26 شود.
ترجمه مقاله