ترجمه مقاله

یرنوف

لغت‌نامه دهخدا

یرنوف . [ ی ُ ] (ع اِ) سیسنبر. شاپاپک . عَبس . سوسنبر. شابانک . برنوف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه و برنوف شود.
ترجمه مقاله