ترجمه مقاله

یزشن

لغت‌نامه دهخدا

یزشن . [ ی َ زِ ] (اِمص ) دعا. عبادت .ورد. (یادداشت مؤلف ) : ما ششگانه ٔ دیگر یزشن ها و نیرنگها که در دین از بهر این کار گفته است بجای آوریم . (مقدمه ٔ ارداویرافنامه ، ترجمه ٔ قدیم ).
- یزشن کردن ؛ دعا کردن . ورد خواندن : و ویراف را بر آن تخت نشاندند و روی بند بر وی فروگذاشتند و آن چهل هزار مرد بر یزشن کردن ایستادند. (از ترجمه ٔ ارداویرافنامه ، به نقل یادنامه ٔ پورداود ص 211). و رجوع به یشتن شود.
ترجمه مقاله