ترجمه مقاله

یشب

لغت‌نامه دهخدا

یشب . [ ی َ ] (معرب ، اِ) سنگی است و آن معرب یشم است به ابدال میم به باء مانند لازم و لازب . (از تاج العروس ). مأخوذ از یشپ فارسی و به معنی آن . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). یشم . یشف . معرب یشم و آن سنگی است . یصب . یصم . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یشم و الجماهر ص 198 و صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی شود.
ترجمه مقاله