ترجمه مقاله

یشف

لغت‌نامه دهخدا

یشف . [ ی َ ] (اِ) یشب . یشم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). حجرالیشف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از اختیارات بدیعی ). و رجوع به یشم شود.
ترجمه مقاله