یغ
لغتنامه دهخدا
یغ. [ ی ُ ] (اِ) مخفف یوغ . (لغت فرس اسدی ). مخفف یوغ :
تو را گردنت نیست بسته به یغ
وگرنی بر او راست باشد سپار.
و رجوع به یوغ شود.
تو را گردنت نیست بسته به یغ
وگرنی بر او راست باشد سپار.
لبیبی (از لغت فرس اسدی ).
و رجوع به یوغ شود.