ترجمه مقاله

یلمیخا

لغت‌نامه دهخدا

یلمیخا. [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از اصحاب کهف است که آنان پس از زنده شدن او را به شهر فرستادند تا طعامی خرد. چون به شهر اندرآمد بازار و شهر نه بدانسان دید که بود، عجب ماند، درم نانبا را داد به مهر دقیانوس . نانبا گفت مگر این مرد گنج یافته است و او را سوی ملک ببردند، حال پرسیدند، گفت دیگر روز از شهر بگریختیم از دقیانوس و به غاری اندر پنهان شدیم . امروزآمدم تا یاران را طعام برم . پادشاه عالمان را جمع کرد و بدانست که ایشان اصحاب کهفند که ذکرشان در انجیل است که خدای تعالی ایشان را زنده کند. پس یلمیخا راگفتند شما را بشارت باد که دقیانوس گذشت و ما خدای پرستیم و از آن تاریخ سیصدونه سال گذشته است . (از مجمل التواریخ والقصص صص 220-221). و رجوع به تاریخ گزیده ص 78 و تفسیر میبدی (کشف الاسرار و عدةالابرار) شود.
ترجمه مقاله