ترجمه مقاله

یمامة

لغت‌نامه دهخدا

یمامة. [ ی َ م َ ] (اِخ ) یمامه . نام کنیزکی کبودچشم که سوار را از مسافت سه روز راه می دیده است .
- امثال :
اَبصر من زرقاء الیمامة .
و بلاد جو، منسوب به اسم آن کنیزک می باشد.(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله