ترجمه مقاله

یوسف نجار

لغت‌نامه دهخدا

یوسف نجار. [ س ُ ف ِ ن َج ْ جا ] (اِخ ) مردی پرهیزگار بود. فرشته ای وی را مخبر ساخت که مریم پسری خواهد زایید که همان مسیح موعود و منتظر خواهد بود. علیهذا برحسب امر قیصر، یوسف با مریم به بیت لحم رفتند تا اسم ایشان در دفتر قریه ٔ خودشان ثبت شود، چه که هر دو از نسل داود بودند و چون سن طفل به چهل روزرسید یوسف و مریم وی را به اورشلیم بردند تا برحسب شریعت موسی او را در حضور خداوند حاضر نمایند و چون این عمل را انجام دادند از روح القدس الهام یافتند که بار دیگر به بیت لحم نروند و به مصر بشتابند تا مبادا هرودیس نوزاد را به قتل رساند. به جلیل روان شدند و در ناصره سکونت ورزیدند و در 12سالگی در عید فصح مسیح را به اورشلیم آوردند و از آن پس ذکر یوسف در عهد جدید مذکور نیست . برخی را عقیده بر این است که پیش از بعثت مسیح درگذشته است . به هر صورت وفات او قبل از رحلت مسیح است ، زیرا وی در هنگام مرگ یوحنا را به توجه به مادر معظمه توصیه فرمود و اگر یوسف زنده می بود نیازی بدین توصیه نبود. (از قاموس کتاب مقدس ).
ترجمه مقاله