ترجمه مقاله

یوسف

لغت‌نامه دهخدا

یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمربن علی بن خضر کردی گورانی ، معروف به گورانی و عجمی . از عارفان نامی بود و خانقاهی مشهور در فراقة مصر و چندین خانقاه در شهرهای گوناگون داشت . رساله ای در شرایط توبه و پوشیدن خرقه به نام «ریحانة القلوب فی التوصل الی المحبوب » دارد و رساله ٔ دیگری به نام «ضرب » نوشته است . یوسف به سال 768 هَ . ق . در مصر درگذشت ودر خانقاه خود به خاک سپرده شد. (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله