ترجمه مقاله

یپنلو

لغت‌نامه دهخدا

یپنلو. [ ی َ پ َ ] (ترکی ،اِ) مقامی که از هر شهر و ده اسباب و غله و غیره برای فروختن بدانجا آرند، به هندی آن را مندی و گنج گویند. (لطائف از آنندراج ). موضعی که امتعه و اقمشه ازهر شهری بدانجا آرند. (یادداشت مؤلف ) :
شد یپنلومرو را دارالرباح
وان دگر را از غمی دارالجناح
بحر جان افزای و بحر پرحرج
در میان هر دو بحر این لب مرج
چون یپنلو در میان شهرها
از نواحی آمد آنجا بهرها.

مولوی .



زان یپنلو هرکه بازرگان تر است
بر سر و بر قلبها دیده ور است .

مولوی .


|| متاع و کالا. (جهانگیری ). متاع . (رشیدی ) (آنندراج ). || قافله . (رشیدی ) (جهانگیری ) (آنندراج ). کاروان قافله . || سوداگری و تجارت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله