ترجمه مقاله

یکه گزین

لغت‌نامه دهخدا

یکه گزین . [ ی َک ْ ک َ /ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ گ ُ ] (ن مف مرکب ) سوار و جنگجوی بی همانند و برگزیده . یکه سوار : با دوازده هزار خونخوار یکه گزین از عقب خان موصوف ایلغار نمود. (مجمل التواریخ گلستانه ص 22). و رجوع به یکه سوار شود.
ترجمه مقاله