ترجمه مقاله

یک لنگه پا

لغت‌نامه دهخدا

یک لنگه پا. [ ی َ / ی ِ ل ِ گ َ / گ ِ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یک لنگ پا. بر یک پا.
- یک لنگه پا ایستادن ؛ مصراً پافشاری کردن . با پافشاری . مصراً.
|| دست تنها. کسی که بدون کمک و معاون کاری را که قاعدتاً به دستیار و معاون نیازمند است انجام دهد. (از: فرهنگ لغات عامیانه ).
ترجمه مقاله