ترجمه مقاله

غسل

لغت‌نامه دهخدا

غسل . [ غ ُ ] (ع مص ) تطهیر با آب و زایل کردن چرک و مانند آن با روان کردن آب بدان . و این کلمه مصدر است و بعضی آن را اسم مصدر از اغتسال دانسته اند. (از اقرب الموارد). روان شدن آب است به طور اطلاق . (کشاف اصطلاحات الفنون ). اغتسال . شستن . || در شرع به معنی روان شدن آب بر تمام بدن است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). شستن تمام تن . (بحر الجواهر). شست و شوی تمام بدن . (غیاث اللغات ). شست و شو کردن تمام بدن و سر شستن ،و با لفظ زدن و برآمدن و کردن و دادن استعمال شود وپسین را (غسل دادن را) اکثر بر میت اطلاق کنند. (از آنندراج ). شستن همه ٔ تن بدانسان که در شرع آمده است .شستن تمام بدن پس از نیت آن است . غسل به دو قسم ارتماسی و ترتیبی تقسیم میشود: غسل ارتماسی عبارت است : از فروبردن تمام بدن یکمرتبه در آب ، و غسل ترتیبی عبارت است از شستن اعضای بدن به تدریج ، بدان طریق که ابتداء سر و گردن و بعد نیمه ٔ راست بدن و سپس نیمه ٔ طرف چپ آن شسته شود. در هر دو قسم از غسل ارتماسی و ترتیبی نیت یعنی توجه به عمل و قصد تقرب به خدا لازم است و این معنی باید مقارن شروع به عمل انجام گیرد. غسل های واجب عبارتند از: غسل جنابت ، غسل حیض ، غسل استحاضه ، غسل نفاس ، غسل میت ، غسل مس میت . غسل دادن و همچنین کفن و دفن کردن میت بر هر کس واجب کفائی است .
در کتاب شرایع، کیفیت غسل میت چنین آمده است : در غسل میت نخست واجب است که از بدن مرده نجاست را زایل کنند پس از آن او را به آب سدر بشویند و از سر وی شروع کنند پس از آن طرف راست و سپس طرف چپ را بشویند.بعد با آب کافور شست و شو دهند و در مرتبه ٔ سوم با آب خالص بشویند، و روا نیست که به اقل غسلات مذکور کفایت کنند مگر آنکه ضرورت باشد، و هرگاه سدر و کافور نباشد با آب خالص غسل دهند. (از کتاب الشرائع چ 1311ص 10). و در مس میت غسل وقتی واجب میشود که اولاً میت انسان باشد ثانیاً مس بعد از سرد شدن بدن میت و قبل از غسل آن صورت گیرد. غسلهای دیگر به همان ترتیب است که در غسل جنابت گفته شد، برای تفصیل رجوع به مدخل طهارت و النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی کتاب اول شود. || (اِ) آب غسل . (منتهی الارب ). آبی که بدان غسل کنند. (بحر الجواهر). الماء الّذی یتطهر به . ج ، اغسال . (اقرب الموارد). || شستگی . (منتهی الارب ). || خطمی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غِسل (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله