ترجمه مقاله

نیلوفر

لغت‌نامه دهخدا

نیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی گیاهی است از تیره ٔ نیلوفرهای آبی که نزدیک به تیره ٔ آلاله ها است . این گیاه آبزی است و در مناطق گرم و معتدل می روید. برگهایش قلبی شکل و مسطح است . درازای دمبرگ طویل است و برگها در سطح آب شناورند. این گیاه را غالباً به عنوان یک گیاه زینتی در استخرها و حوضچه ها می کارند. ساقه ٔ خزنده ٔ این گیاه که در کف برکه ها و حوضچه ها می خزد به عنوان قابض در تداوی به کار می رود. از دانه های آن نیز جهت جلوگیری از ازدیاد قوه باه استفاده می شود .
نیلوفربزرگ : گونه ای نیلوفر آبی است که در برکه ها و حوضچه های نواحی گرم می روید. برگهای این گونه نیلوفر آبی دارای پهنه ٔ وسیع و جالب توجهی هستند به طوری که قطر پهنه ٔ برگهایش تا دو متر هم می رسد. لبه ٔ برگهایش که مانند دایره ٔ وسیعی بر سطح آب قرار می گیرند به طرف بالابرگشته است همین برگشتگی لبه ٔ برگهای این گیاه به طرف بالا با توجه به وسعت پهنه ٔ برگها حالت یک قایق کوچک مدوری را به برگهای این گیاه داده است به طوری که می تواند وزن طفلی را که بر روی آن قرار گیرد تحمل کند. گلهایش نیز نسبةً بزرگ و داری گلبرگهای فراوانی هستند. رنگ گلبرگهای محیط گل سفید است و هرچه بیشتر به طرف مرکز گل متوجه شویم رنگ گلبرگها متمایل به قرمز می شود. میوه اش کروی شکل و خاردار است و دانه هایش محتوی نشاسته ٔ فراوان و خوراکی است ازین جهت این گیاه را ذرت آبی نیز گویند.
نیلوفر سفید: یکی دیگر از گونه های نیلوفر آبی است که گلهای سفید دارد .
نیلوفر هندی : گیاهی است از تیره ٔ نیلوفرهای آبی که گلهایی شبیه نیلوفر آبی معمولی دارد. برگها و گلهایش بر خلاف نیلوفر معمولی از سطح آب در حدود یک متر بالاتر قرار می گیرد. دوگونه ازاین گیاه شناخته شده است یک گونه ٔ آن که دارای گلهای زردرنگ است و خاص مناطق گرم آمریکای جنوبی است . گونه ٔ دیگر دارای گلهای سفید یا قرمز است و در مناطق گرم آسیا و اروپا می روید. دانه هایش ذخائر غذائی فراوان دارند و به باقلای مصری و الفول المصری موسومند.
نیلوفر باغی : گونه ای نیلوفر یا پیچک است که بیشتر به نام لبلاب موسوم است . این گیاه خودرو است و به سرعت تکثیر می یابد گلهایی به رنگ سفید یا گلی دارد و در اکثر نقاط ایران در مزارع و باغچه ها می روید و نموش هم سریع است .این گیاه اگر در زمینی بروید که نزدیکش گیاهی یا تکیه گاهی نباشد روی زمین می خزد، اما همین که به تکیه گاه یا گیاه دیگری رسید دور آن می پیچد و از آن بالا می رود. از برگهایش به عنوان سبزی آش استفاده می کنند، خوراک خوبی نیز برای دامها محسوب می شود. اما این گیاه زیان زیادی به مزارع خصوصاً مزارع غلات و کتان و شاهدانه می رساند چون از رشد آنها جلوگیری می کند. ریشه کن ساختن آن نیز دشوار است زیرا ریشه های نازکش در اعماق زمین فرومی رود و از هر تکه ٔ کوچک یک پیچک تازه می روید. نامهای دیگر این گیاه حشیشه ٔ مهبوله و لوایه و پیچک باغی و لبلاب و لبلاب صغیر و علیق و مداد و طربوش الغراب و قهقهه و لبینة و عصب صغیر و بور طخیله است .
نیلوفر پیچ هندی : گونه ای نیلوفر یا پیچک است که دارای ساقه های خزنده و برگهائی پوشیده از کرک و گلهائی به رنگهای زیبای ارغوانی یا بنفش یا سفیداست که به صورت خوشه مجتمع می باشند. منشاء اصلی این گیاه امریکای مرکزی است اما در شمال افریقا و فرانسه نیز کشت می شود. ریشه های متورم این گیاه دارای 40 درصد مواد نشاسته ای و 20 درصد قندهای مختلف و 4 درصد مواد پروتیدی است ، از این جهت مورد تغذیه قرار می گیرد و مانند سیب زمینی از آن استفاده می شود. در جنوب ایران به ویژه بلوچستان گونه هائی از این گیاه می روید که در زبان محلی آن را گجر لاهوری می نامند. نامهای دیگر این گیاه حب النیل و عجب و قرطم هندی و حسن الساعه وحب العجب و دمةالعشاق و مرچایی و زیرکی و عجب گیاه و چهارمرجه است .
نیلوفر صحرائی : یکی از گونه های نیلوفر باغی است که پایا است و ساقه ٔ بالارونده و پیچنده دارد و گلهایش سفیدرنگ است . بزرگی گلها بین 3 تا 4 سانتی متر است و در اکثر مزارع و بیابانها به حالت وحشی می روید. نامهای دیگرش : سکرجا و لبلاب کبیر و پیچک صحرائی و اقسیان و حبل المساکین و عشاق الشجر و عصب و بدسغان و بدشغان و بداسغان و بدشگان وبدسکان و کف الکلب و راحةالکلب است .
نیلوفر فرنگی :انواع نیلوفر که در عهد ناصرالدین شاه از اروپا به ایران آوردند. (فرهنگ فارسی معین ). نیلوفر در تداول امروزی قسمی پیچک است . گل آن چون شیپوری است به رنگ آبی سخت مطبوع یا سرخ کم رنگ و لطیف ، در نهایت صفا و طراوت که صبح زود باز شود و چند ساعت پس از زدن آفتاب بپژمرد. گل ازرق . آفتاب پرست . گل کبود. (یادداشت مؤلف ).
نیلوفر از اسپرغم هاست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نیلوفر اسم فارسی است و کرنب الماء عبارت از اوست ، بیخش مانند زردک و ساقش نرم و طولش به قدر عمق آبها، برگش به سطح آب و ثمرش به قدر سیبی شبیه به قبه ٔ خشخاش و در آن تخمهای عریض سیاه و بالزوجت و گلش بیرون آب و اکثر او کبود و بعضی سرخ و آن هندی است و بعضی مایل به زردی و تیرگی و بعضی گویند که بری او نیز می باشد. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گلی است معروف که با آفتاب از آب سر برمی آورد و باز با آفتاب فرومی رود. (از برهان ). نبات او در مرغزارها و آب ها ایستاده بود و بعضی در آب پنهان باشد و باقی نبات او بر روی آب بود و گل او سفید بود شبیه به شکوفه ٔ سوسن و میان گل او زعفرانی بود. (از ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی ). آن را نینوفر نیز گویند، فارسی است ، و آن در آب ایستاده روید. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کلمه ای اعجمی است و گفته اند که مرکب از دو جزء است : «نیل » که بدان رنگرزی کنند و «فر» که به معنی پر و جناح است ، فکانه قیل : مجنح بنیل ، لان الورقة کانها مصبوغة بالجناحین . (از اقرب الموارد). نیلوفر دو قسم باشد آفتابی و ماهتابی ، آفتابی سرخ باشد به وقت طلوع آفتاب شکفته می شود و به هندی آن را کول گویند. دیگر ماهتابی و آن دو نوع است یکی سفید محض و دیگر سفید مایل به کبودی . این هر دو نوع به وقت شام شکفته می شود و در ادویه ٔ یونانیان همین را به کار برند. و خان آرزو در چراغ هدایت نوشته که نیلوفر سوای گل معروف است که درآب روید، گلی است دیگر که بیاره ٔ آن بر درخت دیگر پیچد و آن نیلی باشد. (از غیاث اللغات ). و رجوع به انجمن آرا و فرهنگ رشیدی شود :
کبت نادان بوی نیلوفر بیافت
خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت
وز بر خوشبوی نیلوفر نشست
چون گه رفتن فراز آمد نجست .

رودکی .


از وی [ بلخ ] ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد. (حدود العالم ).
گفتم چو برگ نیلوفر بود پیش ازین
گفتا کنون ز خون عدو شد چو ارغوان .

فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 273).


تا به دی ماه گل سرخ نباشد در باغ
تا به نوروز نباشد گل نو نیلوفر.

فرخی .


تا بود لعلی نعت گل نار
چون کبودی صفت نیلوفر.

فرخی .


گفتی که درزدند هزاران جای
آتش به گرد خرمن نیلوفر.

ناصرخسرو.


گر به روی تازه سوی روی آتش بنگری
روی آتش را همی تو تازه نیلوفر کنی .

ناصرخسرو (دیوان ص 453).


چرا پناه دل من به زیر زلف تو کرد
چو باشد از شب تاری نفور نیلوفر.

قطران .


مشنو از شب پرک حکایت خور
گرد حربا برآی و نیلوفر.

سنائی .


حوض ز نیلوفر و چمن ز گل سرخ
کوه نشابور گشت و کان بدخشان .

مختاری .


همچو چنبر باد چفته همچو نیلوفر کبود
قدو خد حاسدت از رنج و از بداختری .

سوزنی .


رای تو که آفتاب فضل است و هنر
گر یاد کند نیم شب از نیلوفر...

انوری .


ز آسیب دست دلبرش نیلی شده سیمین برش
سیاره ها نیلوفرش بر آفتاب انداخته .

خاقانی .


روی چو آفتاب به چشم چو نرگست
آن تازگی دهد که به نیلوفر آفتاب .

خاقانی .


نیلوفر خورشید جمال تو منم
خاکستر آتش خیال تو منم .

خاقانی .


چو عاجز گشت زین خاک جگرتاب
چو نیلوفر سپر افکند بر آب .

نظامی .


چشم نیلوفر از شکنجه ٔ خواب
جان درانداخته به قلعه ٔ آب .

نظامی .


فلک را کرد نیلی پوش پروین
موصل کرد به نیلوفر به نسرین .

نظامی .


چو نیلوفر در آب و ماه در میغ
پری رخ در میان پرنیان است .

سعدی .


خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
نقشهایی که در او خیره بماند ابصار.

سعدی .


آه اگر وقتی چو گل در بوستان یا چون سمن
در گلستان یا چو نیلوفر در آبت دیدمی .

سعدی .


آنکه چون لاله ازین پیش جگرسوخته بود
همچو نیلوفر ازین پس سپر افکند بر آب .

ابن یمین .


نیلوفر از آب سر برآورد و نمود
مژگان کبود و دیده ٔ زراندود.

؟ (از تاج المآثر).


- نیلوفر آبی . رجوع به نیلوفر شود.
- نیلوفر باغی . رجوع به نیلوفر و نیز رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 241 شود.
- نیلوفر بری . رجوع به نیلوفر صحرائی ذیل نیلوفر و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 241 شود.
- نیلوفر بحری . رجوع به نیلوفر آبی ذیل نیلوفر شود.
- نیلوفر بستانی . رجوع به نیلوفر باغی ذیل نیلوفر شود.
- نیلوفر خشکی . رجوع به نیلوفر باغی و نیلوفر صحرائی ذیل نیلوفر شود.
- نیلوفر کبود . رجوع به نیلوفر شود.
- نیلوفرصحرایی . رجوع به نیلوفر شود.
- نیلوفر ماتم ؛ گل نیلوفر که از جهت سیاهی رنگ وی بر سرنمی زنند الا سیه پوشان ماتم . (آنندراج ). سیه پوشان ماتم گل نیلوفر را از جهت سیه رنگی بر سر زنند. (غیاث اللغات ) (از مصطلحات الشعراء) :
شمع نیلوفر ماتم زده از شعله به سر
ظلمت اندوخت شبم بس که ز هجران کسی .

صائب (از آنندراج ).


- نیلوفر هندی . رجوع به نیلوفر شود.
- نیلوفر وحشی . رجوع به نیلوفر صحرائی ذیل نیلوفر شود.
ترجمه مقاله