ترجمه مقاله

پشت بند

لغت‌نامه دهخدا

پشت بند. [ پ ُ ب َ ] (اِ مرکب ) دیواری کوتاه در پی دیواری بلند برای نگاه داشتن آن از افتادن . بنائی پشت دیوار تا برپای ماند. || مدد. معین . ردیف . || ذخیره در سپاهی . || طعام دوم که در چلوکبابی ها آرند کمتر از اَوّلی . بار دوم چلوکباب در دکانهای چلوپزی . بشقاب دوم وسوم چلوکباب که پس از خوردن بشقاب اول آرند. || در بازی ورق ، ورقی که بر اعتبار ورقهای دیگر افزاید: پشت بندش آس است . || متمم . مُکمل . پشت بندش را نیاورد یعنی آنرا ناقص و ناتمام گذاشت .
ترجمه مقاله